دیکشنری
on the boil
ɑn ðʌ bɔ͡il
فارسی
1
عمومی
::
درحال جوشیدن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ON THE A
ON THE A OF
ON THE AIR
ON THE ALERT
ON THE AVERAGE
ON THE BACK BURNER
ON THE BALL
ON THE BANDWAGON
ON THE BARREL
ON THE BEAM
ON THE BENCH
ON THE BIAS
ON THE BIRD
ON THE BLINK
ON THE BLOCK
ON THE BOIL
ON THE BOOKS
ON THE BORDERLINE
ON THE BOTTOM RUNG
ON THE BRAIN
ON THE BRIGHT SIDE
ON THE BRINK
ON THE BUM
ON THE BUS
ON THE BUTTON
ON THE CARPET
ON THE CHANCE OF
ON THE CHANCE THAT
ON THE CHEAP
ON THE CHIN
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید